تاریخ ایران , ادبیات ، سیاست ، جامعه و فرهنگ
تاریخ ایران , ادبیات ، سیاست ، جامعه و فرهنگ

تاریخ ایران , ادبیات ، سیاست ، جامعه و فرهنگ

محمد حسین شهریار

 زندگی‌نامه


شهریار به‌سال 1385 در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را در روستای مادری‌اش -قیش قورشاق- و روستای پدری‌اش -خشتاب - در بخش تیکمه داش شهرستان بستان آباد در شرق استان آذربایجان شرقی وکیل بود. پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز، در سال 1300 برای ادامهٔ تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسهٔ دارالفنون تا سال 1303 و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامهٔ تحصیل داد. سپری نمود. پدرش حاج میرآقا خشگنابی نام داشت که در تبریز...

..‌‌‌.....


حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری به‌علت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و  نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال 1313 که شهریار در خراسان بود، پدرش حاج میرآقا خشگنابی درگذشت. او به‌سال 1315 در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد.  دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکدهٔ ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود.


در سال‌های 1329 تا 1330  اثر مشهور خود - حیدربابایه سلام- را می‌سراید. گفته می‌شود که منظومهٔ حیدربابا به ۹۰ درصد از زبان‌های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ترجمه و منتشر شده‌است. در تیر 1331 مادرش درمی‌گذرد. در مرداد 1332 به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود به‌نام «عزیزه عمیدخالقی» ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند -دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی- می‌شود.


شهریار پس از انقلاب 1357 شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی و مسئولین آن -از جمله امام خمینی، آیه الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی - سرود که این اشعار پس از مرگ وی انتشار یافتند. وی در روزهای آخر عمر به‌دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در 27 شهریور 1367 بنا به وصیت خود در مقبره الشعرای تبریز مدفون گشت.


عشق و شعر


وی اولین دفتر شعر خود را در سال 1308  با مقدمهٔ ملک الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به فارسی و ترکی آذربایجانی جزء آثار ماندگار این زبان‌هاست. منظومهٔ حیدربابایه سلام که در سال 13333 سروده شده‌است، از مهم‌ترین آثار ادبی ترکی  آذربایجانی شناخته می‌شود.


گفته می‌شود شهریار دانشجوی سال آخر رشتهٔ پزشکی بود که عاشق دختری شد. پس از مدتی خواستگاری نیز از سوی دربار برای دختر پیدا می‌شود. گویا خانوادهٔ دختر با توجه به وضع مالی محمدحسین تصمیم می‌گیرند که دختر خود را به خواستگار مرفه‌تر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با این‌که فقط یک سال به پایان دورهٔ ۷ سالهٔ رشتهٔ پزشکی مانده‌بود، ترک تحصیل کرد. شهریار بعد از این شکست عشقی که منجر به ترک تحصیل وی می‌شود. به‌صورت جدی به شعر روی می‌آورد و منظومه‌های بسیاری را می‌سراید. غم عشق حتی باعث مریضی و بستری‌شدن وی در بیمارستان می‌شود. ماجرای بیماری شهریار به گوش دختر می‌رسد و به عیادت محمدحسین در بیمارستان می‌رود. شهریار پس از این دیدار، شعری را در بستر می‌سراید. این شعر بعدها با صدای غلامحسین بنان به‌صورت آواز درآمد.


شهریار این تخلص را از تفألی به دیوان حافظ گرفت و شهریار در تلفظ اصلی شهردار و لقب حاکمان بوده است.


شهریار و عشق به ایران


شهریار در دیوان سه جلدی خود با اشاره به اینکه آذربایجان خاستگاه زرتشت پیامبر است، مردم این دیار را از نژاد آریا می‌داند و نسبت به اشاعة سخنان تفرقه انگیز که بوی تهدید و تجزیه از آنها به مشام می‌آید، هشدار می‌دهد و خطاب به آذربایجان می‌گوید:


تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو


پور ایرانند و پاک آئین نژاد آریان


اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس


ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان


گر بدین منطق ترا گفتند ایرانی نه ایی


صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان


( دیوان - ج ۱ - ص ۳۵۲)



شهریار قطعه شعر فوق را «جوش خون ایرانیت» خویش می‌داند و می‌گوید:



این قصیدت را که جوش خون ایرانیت است


گوهر افشان خواستم در پای ایران جوان


شهریارا تا بود از آب، آتش را گزند


باد خاک پاک ایران جوان مهدامان


(دیوان - ج ۱- ص ۳۶۵)


قصیده‌ها


نمونه‌ای از قصیده های شهریار:


آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟

بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؟نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی

سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا؟نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم

دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند

در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا؟در خزان هجر گل، ای بلبل طبع حزین

خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا؟شهریارا بی‌حبیب خود نمی‌کردی سفر

این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا؟


غزلیات


نمونه‌ای از غزلیات شهریار:


امشب ای ماه! به درد دل من تسکینی

آخر ای ماه، تو همدرد منِ مسکینیکاهش جان تو من دارم و من می‌دانم

که تو از دوری خورشید،


 چه‌ها می‌بینی...


شهریارا! اگر آیین محبت باشد

چه حیاتی و چه دنیای بهشت‌آیینی



غزل علی ای همای رحمت


علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه‌ی هما رادل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را...


«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنائی بنوازد و آشنا را»ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا



گفته شده که شهاب الدین مرعشی نجفی از فقهای شیعه درست در لحظهٔ سرودن شعر (علی ای همای رحمت) توسط شهریار در خواب آن را شنیده‌است.


منابع


زاهدی، لطف‌الله. بیوگرافی استاد شهریار. چاپ دهم، تهران و تبریز: انتشارات نگاه و زرین، ۱۳۳۷.زهری، علی. به‌جای مقدمه. چاپ دهم، تهران و تبریز: انتشارات نگاه و زرین،مرتضوی، منوچهر. مقدمه. چاپ دهم، تهران و تبریز: انتشارات نگاه و زرین، ۱۳۴۷.وزارت آموزش و پرورش. تاریخ ادبیات ایران ۲. چاپ سوم، تهران: دفتر برنامه‌ریزی و تألیف کتاب‌های درسی ایران، ۱۳۸۲.


سرانجام خورشید حیات شهریارملک سخن و افتاب زندگی ملک الشعرای بی بدیل ایران پس از هشتاد وسه سال تابش پر فروغ در کوهستانهای آذربایجان غروب کرد. 

اما او هرگز نمرده است زیرا اکنون نام او زیبنده روز ملی شعر و ادب ایران و نیز صدها،میدان،خیابان،مرکز فرهنگی،بوستان و ... در کشورمان ونیز در ممالک حوزه های ترکستان(آسیای مرکزی) و قفقازیه و ترکیه می باشد. 

27 شهریور ماه سال 1367 شمسی سالروز وفات آن شاعرعاشق و عارف بزرگ است. 

در آنروز پیکرش بر دوش دهها هزار تن از دوستدارانش تا مقبره الشعرای تبریز حمل شد و در جوار افاضل ادب و هنر به خاک سپرده شد .


 روز ملی شعر و ادب 

بیست و هفتم شهریور ماه سالروز خاموشی شهریار شعر ایران با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی " روز ملی شعر و ادب " نامیده شده است.


منبع : سایت 243.blogfa.com و ویکی پدیا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد