تاریخ ایران , ادبیات ، سیاست ، جامعه و فرهنگ
تاریخ ایران , ادبیات ، سیاست ، جامعه و فرهنگ

تاریخ ایران , ادبیات ، سیاست ، جامعه و فرهنگ

آشنایی با نام های ایران زمین

• بنا بر اسناد تاریخی، شواهد، قراین، فرهنگ شفاهی، کشفیات باستانشناسی و زبانشناسی می‌توان گفت 4 نام برای کشور ایران بکار رفته است. این نام‌ها عبارتند از :

  1. میدیا در ادبیات اروپایی
  2. سرزمین پارس در ادبیات اروپا ( مملکت فارس در ادبیات عربی و فارسی )
  3. سرزمین جم - مملکت العجم ( در ادبیات عرب )
  4. کشور ایران ( آریانا، ایراک، اراک، عراق و ایلام ) از نظر زبانشناسی ریشه‌های واحدی دارند.

• میدیا یا ماد :
نام سرزمین وسیعی است که شامل تمام مناطق کردنشین فعلی و استانهای مرکزی ایران می‌شده است برای چندین سده برای سرزمین فعلی ایران بویژه بخش اصلی ایران فعلی مدیا گفته می‌شده است. مرکز اولین پادشاهی مقتدر ایران بنام دیا اکو ( مدیا ) مادها اکباتان یا همدان بوده است. میدیا یعنی مرکز، وسط ، میانه ، واژه میدل و میدان نیز از همین ریشه است.

• بلاد فارس مملکت فارس، پارس و پرشیا : 
بر اساس کشفیات باستان شناسی که تا کنون صورت گرفت، زادگاه انسان اولیه شرق و شاخ آفریقا و یا احتمالا سواحل خلیج فارس بوده است. یک گروه از این انسانها که در سواحل دریای سرخ و دریای پارس تمدنی ایجاد نمودند با تغییر آب و هوا به شمال مهاجرت نمودند ولی در هزاره های بعد یا عصر یخبندان بسوی جنوب برگشت نمودند که آنها را آریایی می‌گویند.

پارسها یکی از سه شاخه اصلی قوم آریا هستند که در متون قدیم ثبت شده است که حدود 5 هزار سال پیش از شمال دریای خزر بسوی فلات ایران مهاجرت نموده‌اند. گروهی که در خراسان و افغانستان امروزی ساکن شدند به پارتها و آریانها معروف شدند یک گروه نیز در شمال غربی فلات ایران ساکن شدند که به آنها ماد یا مدیا می‌گفتند گروه سوم که به اسب سواری و چابک سواری شهرت داشتند در ناحیه جنوب و سواحل خلیج فارس و جنوب کوههای زاگرس سکونت گزیدند و به پارسها ( اسب سواران ) شهرت یافتند این قبیله بزرگ آریایی پادشاهی قدرتمندی در جنوب ایران ایجاد کردند که بدلیل دسترسی به آبهای بین المللی بزودی شهرت جهانی یافتند و نام آنها بر تمام ایران اطلاق شد.

اروپایى‏ها کلمه « پرشیا » را به ‏کار مى‏بردند و منظور آنها همه اقوام ایرانى بود؛ ولى وقتى عرب‏ها بتدریج به‏جاى کلمه عجم از کلمه فارس استفاده کردند، منظور آنها از فارس، بیشتر فارس زبانان بود و گاهى اوقات نیز کلمه فارس را فقط به استان فارس اطلاق مى‏کردند و گاهى نیز کلمه فارس را به معنى مجوس و یا زرتشتى به‏ کار مى‏بردند.
کلمه « پارس » بعد از اسلام در ایران نیز جاى خود را به کلمه عربى « فارس » داد و مفهوم اصلى خود را از دست داد. کاربرد محدود و نادرست این عبارت باعث شد که دولت ایران در سال 1313 خورشیدى رسماً از همه کشورهاى خارجى بخواهد که به‏جاى کلمه دولت فارس ( پرشیا ) و یا شاه پرشیا، از عبارت قدیمى‏تر "ایران" و « شاهنشاه ایران » استفاده کنند. از این زمان به بعد نام پرشیا که در ادبیات اروپایى واژه‏اى بسیار غنى و متضمن ارزشهاى تاریخى و هنرى زیادى بود، رنگ باخت و کلمه پرشیا به تاریخ پیوست؛ در حالى‏که اصالت نام تاریخى پرشیا و پرس کمتر از نام ایران نبود.

• جم و عجم : 
واژه عجم ( Ajam-Ajaam- Hajam ) در زبان فارسی و در بیشتر زبانهای آسیایی مانند هندی، اردو، پشتو، بلوچی، کردی، ترکی و ... معنی ایرانی و زبان فارسی می‌‌دهد اما در زبان عربی امروزه به معنی غیر عرب بکار می‌‌رود در برهه‌ای از تاریخ به معنای کسی که زبان فصیح عربی را متوجه نمی‌شد می‌‌گفتند. در دوره بنی امیه این کلمه کاربرد تحقیر آمیز داشت ، کاربرد تحقیر آمیز این واژه در ادبیات عرب اکنون جایگاهی ندارد.

جم برادر زاده شالخ و پسر ویوندگیهان ( جیهان ) بود. نخستین کسی که نوروز را برقرار ساخت و درجات مالکین را معین نمود و علامت حکومتی را تصویب کرد. سیم و زر و سایر فلزات را استخراج نمود وابزار و آلاتی از آهن ساخت و اسب و دیگر چارپایان سواری را رام کرد و مروارید صید نمود و مشک و عنبر و دیگر مواد خوشبو را تحصیل کرد و قصرها بنا نمود و آب انبار ساخت و قنات حفر کرد. کیا جم پسر ویوند جهان یعنی نگهدارنده صلح پسر ارفخشاد پسر سام پسر نوح بود پایه این کارها آن بود که او در نوروز دنیا را تصرف کرد و نواحی ایرانشهر یعنی اراضی بابل را آباد کرد نوروز آغاز استقرار قدرت او بود.

• ایران :
ایرانیان قدیم به سرزمین ایران، ایرانویج می‌گفتند که به معنای اقوام ایرانی می‌باشد. بنا بر افسانه‌ها و آنگونه که در اوستا نیز آمده است سرزمین اولیه آریایی ها مکان سردی بوده است که آریاها را مجبور به ترک موطنشان نموده وجای آن در اوستا بخش وندیداد کنار رود (( ونگوهی داهیتی )) تعیین شده است که همان رود وهرود است و در جایی دیگر آمده است وهرود همان رود جیحون است.

ایران در اوستا « ائیریه airya » و در فارسی باستان « اریه ariya » آمده، این وایه در پارتی « آریان aryan » و در پهلوی ساسانی « اران » و در دوره اسلامی به « اراک » تبدیل شده است این واژه در ایرلندی کهن هم به همان معناست و به معنای شریف و نجیب است. در زمان ساسانیان ایران را ایران شهر یا سرزمین ایرانیان نیز می‌نامیدند و ایرانشهری همان ایرانی است این واژه در کلمات اران . آلبان . نیز دیده می‌شود و نام محل یکی از جمهوریهای روسیه بنام استیا بنام ایریستان است که یادگاری از قوم ایرانی در این منطقه است.

قدیمی ترین سند مکتوب با واژه‌ی « ایران » ( Eran ) در سنگ‌نوشته‌های اردشیر یکم بنیان‌گذار دودمان ساسانی گواهی شده است. سنگ‌نوشته‌ سه زبانه‌ی شاپور یکم در کعبه‌ی زرتشت در استان فارس که در این موضوع فقط نسخه‌های پارتی و یونانی‌اش محفوظ مانده، اما نسخه‌ی پارسی میانه‌ی آن نیز با اطمینان، بازسازی‌پذیر است، برای نخستین بار حاوی واژه‌ی پارسی میانه‌ی « ایران‌شهر » EranShahr ( به پارتی : Aryanshahr ) است.

آنچه به لحاظ تاریخی قابل جستجوست این است که اطلاق نام ایران پس از حمله اعراب بطور رسمی بندرت بکار رفته است و کاربرد نام ایران از دوره مغول مجددا در اسناد و منابع رسمی بر سرزمینی با این محدوده جغرافیایی، باب شده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد