تاریخ ایران , ادبیات ، سیاست ، جامعه و فرهنگ
تاریخ ایران , ادبیات ، سیاست ، جامعه و فرهنگ

تاریخ ایران , ادبیات ، سیاست ، جامعه و فرهنگ

پادشاهان صفوی(صفویان)

صَفَویان از دودمان‌های ایرانی بودند که بین سالهای ۸۸۰ تا ۱۱۱۱ خورشیدی، بر ایران و بخشی از سرزمین‌های مجاور آن فرمانروایی کردند.


شیخ صفی‌الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است.


دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس شد. این پیروان که عمدتا از ایلهای ترک آناتولی بودند ,و بعداً به قزلباش‌ها ملقب شدند بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آق‌قویونلو‌ها و قراقویونلو‌ها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزون‌حسن آق قویونلو تحت آموزش بزرگان قزلباش پرورش یافت و رهبر دینی آنان بشمار می‌آمد.


ارزش تاریخی دوره صفوی


رسیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی مواقع به ویژه در عهد پادشاهی شاه عباس بزرگ و نادر شاه به مرز دوران ساسانیان به ایران شکوه و جلال پیشین را باز داد. برای اروپا که جداً در معرض خطر دولت عثمانی بود، بسیار گرانبها و ارزشمند محسوب می‏شد، به نحوی که مآل اندیشان قوم در آن دیار، دولت صفوی را مایه نجات خویش و نعمتی برای خود می‏پنداشتند و به همین سبب با پیامهای دلگرم کننده خود، پادشاهان ایران را به ادامه نبرد و ستیز با عثمانی تشویق می‏کردند. بعد از عقب نشینی سلطان سلیمان قانونی از آذربایجان و تحمل تلفات سنگین سپاه عثمانی از سرما و برف و فقدان آذوقه، فرستاده ونیز در دربار عثمانی به پادشاه خود نوشت: تا آنجا که عقل سلیم گواهی می‏دهد این امر جز مشیت باری تعالی چیز دیگری نیست زیرا می‏خواهد که جهان مسیحیت را از ورطه اضمحلال نهایی رهایی بخشد .


برخی می‌پندارند تشکیل دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین معنی که با رسمی کردن تشیع، و ضعیف ساختن تسنن، یکپارچگی مذهبی سرزمین‌های اسلامی را که تا آن دوران باقی مانده بود، از میان برد و آن محیط پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان قطع کرد و به خطر انداخت. لازم به ذکر است، پیش از این در قرن های چهارم تا ششم هجری دولت اسماعیلی فاطمیان در مصر خلافتی در مقابل خلافت عباسی تأسیس کرده بود و تا زمانی که هر دو دولت قدرتمند بودند، هیچ مشکلی در مقابله با صلیبیان نداشتند. بنا بر این قطعا این نخستین بار نبود، که یک حکومت رسمی شیعی تأسیس می‌شد. ثانیاً قدرت دولت عثمانی و توسعه پیاپی آن بدون پشتوانه فرهنگی و اجتماعی لازم صورت می‌گرفت. به طوری که علی رغم چند قرن سلطه بر یونان، بالکان و چند کشور دیگر اروپایی تنها عده کمی از مردم آن نواحی مسلمان شدند و هر چند این مطلب درست است که عثمانی بر اثر مناقشه‏های ممتد با صفویان همواره از مرزهای شرقی خود بیمناک بود و ناگزیر بخشی بزرگ از نیروی نظامی خویش را در آن جانب صرف می‏کرد و از پیشرفت و تمرکز نیرو در جبهه‏های اروپا باز می‏ماند، اما شکستهای بزرگ عثمانی در اروپا بعد از محاصره وین در سال ۱۶۸۳ میلادی و همزمان با افول و اضمحلال دولت صفوی رخ می‌دهد. در واقع عامل اصلی شکست عثمانیان نه پیدایش دو حکومت شیعه و سنی، بلکه برتری ادوات نظامی اروپاییان در قرن هجدهم و ضعف ساختارها و بنیه‌های اقتصادی و اجتماعی عثمانی نسبت به جوامع اروپاست.


دولت صفوی بنیادگذار دولتی واحد با مذهبی واحد


از نظر تاریخ ایران معاصر، دولت صفوی دارای دو ارزش اساسی و حیاتی است: نخست ایجاد ملتی واحد با مسئولیتی واحد در برابر مهاجمان و دشمنان، و نیز در مقابل گردن‌کشان و عاصیان بر حکومت مرکزی؛ دوم ایجاد ملتی دارای مذهبی خاص که بدان شناخته شده و به خاطر دفاع از همان مذهب، دشواری های بزرگ را در برابر هجومهای دو دولت نیرومند شرقی و غربی تحمل نموده‌است. در این مورد، مذهب رسمی شیعه دوازده امامی، همان کاری را انجام داد که اکنون ایدئولوژیهای سیاسی در تشکیل حکومتها می‏کنند.


به هر حال با تشکیل دولت صفوی، گذشته دیربازی از گسیختگی پیوندهای ملی ایرانیان به دست فراموشی سپرده شد و بار دیگر  از ملت ایران ملتی قائم بالذات، متحد، توانا و واجب الاحترام ساخت و ثغور آن را در ایام سلطنت شاه عباس اول به حدود امپراتوری ساسانیان رسانید.


رشته اصلی و اساسی این پیوند ملی، مذهب تشیع بود، و گرنه با وضعی که در آن ایام پیش آمده بود، هیچ عامل دیگری نمی‏توانست چنین تأثیری در بازگرداندن آن پیوند و همبستگی داشته باشد، چنانکه اهل سنت ایران که در عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب زیر فشارهای سختی بودند، بقای دولت عثمانی و ضمیمه شدن ایران را به خاک آن دولت آرزو می‏کردند. دسته‏هایی از کردان سنی مذهب که تمایلی به اطاعت از یک پادشاه شیعی مذهب نداشتند، بی هیچ گونه مقاومتی و مخالفتی در قلمرو عثمانی باقی ماندند؛ و دست به دست گشتن برخی از نواحی کرد نشین میان دو دولت عثمانی و صفوی تأثیری در مذهب آنها نداشت.


باید دانست که چنین اندیشه‏ای اصلاً در دوران اسلامی امری تازه و بدیع نبود، چه پس از استقرار قطعی فرهنگ اسلامی در میان ایرانیان و سستی پذیرفتن سیاست ملی و نژادی که در سده‏های سوم و چهارم و نیمی از سده پنجم هجری صورت گرفت، سلطنت هر مسلمان اهل سنت از هر نژاد خواه ایرانی یا اَنیرانی، بی هیچ گونه مخالفت بنیادی پذیرفته می‏شد، مگر از جانب قدرت جویان رقیب، و سرّ موفقیت غلامان و قبایل گوناگون تُرک نژاد در حکومت چند صد ساله بر ایران نیز همین بود.



پادشاهان صفوی


شاه اسماعیل


شاه طهماسب اول


شاه اسماعیل دوم


سلطان محمد خدابنده


شاه عباس اول


شاه صفی


شاه عباس دوم


شاه صفی دوم


شاه سلیمان


شاه سلطان حسین


شاه طهماسب دوم


شاه عباس سوم


شاه اسماعیل سوم


شاه اسماعیل اول


تبار اسماعیل به  می‌‌رسد و فرزند  است و مادرش مارتا دختر سلطان  و کوراکاترینا شاهزاده یونانی  بود.


کودکی


اسماعیل در 866 ه.ش. در اردبیل دیده به جهان گشود. پدرش شیخ حیدر به همراه مریدان خود -که به دلیل بر سر داشتن کلاه قرمز رنگ قزلباش (سرخ سر) خوانده می‌شدند- به عنوان جهاد با مسیحیان چرکس به نواحی  رفتند. توسعه‌طلبی حیدر باعث شد که با


اسماعیل به همراه مادر ودو برادرش در  فارس به مدت چهار سال و نیم زندانی شدند. در این دوره سلطان یعقوب آق قویونلو مرد و بین فرزندانش رستم وبایسنقر جنگ درگرفت و رستم برای مقابله با بایسنقر، سلطان علی برادر بزرگ اسماعیل و خانواده‌اش را آزاد کرد، تا بتواند از پشتیبانی قزلباشان خانقاه اردبیل برخوردار شود. سلطان علی با شکوه فراوان وارد  شد و با سپاهی از صوفیان بایسنقر را شکست داد. رستم از قدرت سلطان علی به وحشت افتاد و وی را در میانه راه تبریز و اردبیل به قتل رساند. سلطان علی برادر هفت ساله‌اش اسماعیل را به یاران صمیمی و وفادارش سپرد.


اسماعیل مدتی در پنهانی در  زیست و سپس برای امنیت بیشتر به  رفت و نزد امیر آنجا کارکیا میرزا پناه گرفت. کارکیا میرزا على، فرمانرواى محلى لاهیجان و دیلمان، که شیعه و سید و دوستدار خاندان صفوى بود در تربیت اسماعیل خردسال اهتمام کرد. اسماعیل تا 905 ه.ق. با مراقبت‌هاى شمس الدین لاهیجى که از فضلاى آن دیار بود؛ فارسى، عربى، قرآن و مبانى و اصول شیعه امامیه را فرا گرفت. «احسن التواریخ، ص 9؛ جهانگشاى خاقان، صص 64 - 67» همچنین در این مدت، زیر نظر هفت تن از بزرگان صوفى لاهیجان فنون رزم آموخت.


بدین ترتیب اسماعیل از یک سو تحت تاثیر فرهنگ صوفیانه خانقاه شیخ صفی بود و از سوی دیگر احتمالا در گیلان با برخی آموزه‌های ایران باستان و تشیع امامی آشنا شده و این مجموعه این آموزه ها او را برای بدل شدن به یک حاکم مقتدر، فرمانده نظامی و پیشوای مذهبی آماده ساخته است.



از قیام تا پادشاهی


تصرف آذربایجان


اسماعیل سیزده ساله مدتی در اردبیل اقامت کرد و گروه کثیری از صوفیان قزلباش به ام پیوستند. او مانند پدرانش  و  به قصد جنگ با مسیحیان  و در واقع برا ی انتقام گرفتن از «الوند بیک آق قویونلو» و شروان شاه اقدام به تدارک سپاه کرد.


اسماعیل برای گردآوری سپاه بیشتر به (  و  لشکر کشید. در جنگى که نزدیک قلعه گلستان روى داد، فرخ یسار با وجود بیست هزار جنگاور مغلوب و کشته شد (جهانگشاى خاقان، صص 119 و 113). اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و سردار خردسال به جاى آنکه وقت خود را براى محاصره و تسخیر قلعه گلستان ضایع کند، از حوالى شروان عزیمت کرد و راه  را پیش گرفت. در نزدیک نخجوان الوند بیگ آق قویونلو را مغلوب کرد( 907 ق / 1502 م) و خود پیروزمندانه وارد  شد و سلطنت خود را با اعلام و اظهار سلطنت شیعه که به هر حال با آیین اکثریت اهل شهر مغایر بود، اعلام داشت .


وی در حالی که چهارده سال بیشتر نداشت به کمک مریدانی که سخت به او معتقد بودند در سال هشتصد و هشتاد ه.ش شاه  شد و سلسله خویش را به نام جدش صفی الدین "صفویه" نامید که در  به دو دلیل اهمیت بسیار دارد: یکی این که این سلسله اولین سلسله کاملا مستقل ایرانی بعد از  (در سال ۳۲ ه.ق) بوده است یعنی پس از هشتصد سال، دوم اینکه مذهب  در ایران توسط شاه اسماعیل مذهب رسمی اعلام شد و در واقع جانشین  گشت.


اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی


شاه اسماعیل در اولین اقدام خود مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی دولت و مملکت صفوی اعلام نمود.


ایجاد وحدت ملی


پس از سقوط ایلخانان مغول و به مدت حدود دو قرن در ایران از  تا  وضعیت  حاکم بود. «روملو» در خصوص سال 880ه.ش./907 ه.ق. مجموعه‌ای از حکام محلی را نام می برد، که مهمترین آنها عبارت بودند از:  آخرین شاه در ، بدیع الزمان میرزا در بلخ، سلطان مراد در ، حسین کیای چلاوی در ، مرادبیک بایندر در  و شاه اسماعیل در آذربایجان.


شاه اسماعیل با برخورداری از نیروی جان بر کف غزلباش عزم نمود، که ایران را متحد سازد. ابتدا سلطان مراد حاکم عراق عجم -که پسر سلطان یعقوب آق قویونلو بود- را در نواحی مابین  و  شکست داد و سلطان مراد به شیراز گریخت. شاه اسماعیل او را تعقیب نمود و او از ترس به بغداد گریخت و شاه اسماعیل بدون جنگ  را تصرف نمود و از آنجا به  رفت. سپس بر حسین کیای چلاوی حاکم  و پس از جنگی سخت غلبه کرد. و نهایتا  و  را که در اختیار محمدکره بود، تصرف کرد و از شهری به شهری رفت و حکام محلی را برانداخت و یا تابع خود نمود. آنگاه در سال 887 ه.ش. (914ه.ق.) عازم  شد و  و  را نیز فتح نمود. بدین ترتیب او در مدت هفت سال تمام  به جز برخی نواحی نظیر  و  را تصرف نمود و حکومتی واحد و مستقل را در آن برقرار ساخت و به عنوان پادشاه ایران تاجگذاری نمود.


کشورداری


شیوه کشور دارى شاه اسماعیل و ترویج مذهب شیعه احتمالا مانع تجزیه ایران آشوب زده میان دو قدرت بزرگ عثمانى و ازبک شد. وى براى تعدیل سیاستهاى افراطى سران قزلباش، صوفیان و مریدان حیدرى، علماى ایرانى و نیز جبل عامل، کوفه و بحرین را به تدوین کتابهاى فقهى در زمینه شیعه جعفرى دعوت کرد . محقق کرکى که در نشر فقه و اصول مذهب جعفرى شخصیت مهمى‏محسوب مى‏شد، از جمله آنان بود. از جمله اقدامات شاه صفوى براى تجلیل از امامان شیعه ضرب سکه با نام ائمه اثنى عشرى  قرار دادن نام 12 امام معصوم به عنوان سجع مهر شاهى ؛ تعمیر و توسعه آرامگاه امامان در شهرهاى عراق و مشهد و نیز ایجاد ساختمان مقبره براى امام زاده‏ها در شهرهاى ایران  و طرح آب رسانى از فرات به نجف بود.


شاه اسماعیل کلیه وظایف ادارى و کشورى را به ایرانیانى سپرد، که در اعتقادشان به تشیع جاى شک و شبهه نبود و بسیارى از آنان پیشینه طولانى در کارهاى دیوانى داشتند. نامدارترین رجال او عبارت بودند از: امیر زکریا تبریزى، محمود خان دیلمى، قاضى شمس الدین لاهیجانى، امیر نجم رشتى، امیر نجم ثانى، میر سید شریف شیرازى و شمس الدین اصفهانى« لب التواریخ، صص 394 - 407».


شاه اسماعیل به رسوم و آیینهاى مذهبى و ملى بسیار علاقه نشان مى‏داد و به ایجاد آبادانى و بناهاى یادبود اهتمام داشت. مهمترین آثارى که از دوران وى به یادگار مانده، عبارتند از 4 بازار دور میدان قدیم اصفهان؛ مدرسه ‏هارونیه و بقعه امام زاده هارون در اصفهان. وى بناهاى یادبودى هم در  فارس و شیراز و آبادانى و ساختمانهاى متعددى در  و تبریز بنیاد کرد.


جنگ با دشمنان خارجی


شاه اسماعیل که به سختی با مذهب  دشمنی میکرد  را به پایتختی برگزید و در همان سال تاجگذاری به جنگ قوم  رفت (این قوم در شمال شرق ایران در  فعلی ساکن بوده و هرگاه که فرصتی به دست می‌‌آورند به خاک ایران تجاوز میکردند). در این جنگ که در حوالی  رخ داد ۱۷۰۰۰ ایرانی توانستند ۲۸۰۰۰سپاهی ازبک را درهم کوفته و فرمانروای آنان به نام محمد شیبانی که قصد فرار داشت را دستگیر و مقتول سازند که شاه ایران نیز از کاسه سر او جام شراب ساخت!


اما در همین هنگام با یورش  ها مواجه شد. خلیفه عثمانی به نام  که شیعیان را  میدانست و خود را نیز خلیفه تمامی مسلمانان جهان می‌‌خواند به قصد اشغال کامل ایران به این کشور لشکرکشی کرد. شاه اسماعیل به قصد دفع حمله عثمانیان به غرب لشکر کشید و در  (۸۹۳ ه.ش) آنچنان دلیرانه جنگید که علی رغم شکست خوردن، نبرد او در زمره نبردهای بزرگ تاریخ و از افتخارات ایرانیان محسوب می‌شود. در این جنگ ۲۹۰۰۰ سرباز ایرانی که تنها از سلاحهای سرد مانند شمشیر و نیزه استفاده میکردند در برابر سپاه دویست هزار نفری عثمانی که مجهز به توپ و تفنگ بود به سختی ایستادگی کرده و کشتار زیادی از دشمن به عمل آوردند و از ایشان تنها ۲۰۰۰ نفر زنده ماندند اما حتی یک نفر اسیر هم ندادند. ترکان عثمانی در این جنگ قسمت بزرگی از آذربایجان را به اشغال خود در آورند که تا زمان شاه عباس کبیر ادامه داشت. (البته پس از شاه اسماعیل نیز آنان هرگاه که فرصتی بدست می‌‌آوردند به ایران حمله میکردند و اختلافات مرزی و مذهبی دو کشور تا زمان سقوط امپراطوری عثمانی در  طول کشید.)


شاه اسماعیل توانست در مدتی کوتاه با تدابیر جنگی و نیز با خشونت هایی که به کار میبرد ایران را متحد کرده و در برابر هجوم دشمنان داخلی و خارجی بخصوص ازبکان و عثمانی ها که از شرق و غرب به ایران حمله میکردند به خوبی مقاومت کند.


سروده‌های شاه اسماعیل


وی مردی بسیار زیبا و خوش اندام بود، اشعار صوفیانه به  میگفت که تا به امروز نیز این اشعار باقیمانده است. مانند شعر زیر که وی آن را قبل از جنگ برای سلطان عثمانی فرستاد و سلطان نیز پس از خاتمه جنگ شعری به فارسی گفت و به عنوان پاسخ به شاه ایران داد. ترجمه فارسی شعر شاه اسماعیل از این قرار است:


من به مرشد خویش به چشم جوهر و ذات وجود می‌‌نگرم،


و خویشتن را در راه او قربانی میکنم،


من دیروز به دنیا آمده ام و امروز خواهم مرد،


بیا، اگر تو میخواهی بمیری، این پهنگاه مرگ است...


مرگ شاه اسماعیل


سلطان سلیمان اول که در فتح تبریز موفق شده بود که همسر محبوب شاه اسماعیل را به اسارت در آورد پس از خروج از ایران وی را گروگان گرفت و برای آزادی وی از شاه امتیازات کلانی خواست. اما اسماعیل آن خواسته‌ها را نپذیرفته و آنچنان که گفته شده از دوری همسر خویش در سن سی و پنج سالگی دق کرد و درگذشت.


شاه عباس بزرگ


شاه عباس بزرگ یا شاه عباس اولنامدارترین شهریار دوران  و حتی  فرزند  و پنجمین شاه از  بر  به مدت بیش از ۴۲ سال با اقتدار آمیخته با استبداد شهریاری نمود.


زاده : ۱ رمضان  هجری قمری؛ برابر با  میلادی


زادگاه : 


تاج گذاری :  هجری قمری


مکان تاج گذاری : شهر هرات در ایالت  (اکنون در 


درگذشت : ۲۴  سال  هجری قمری؛ برابر با  میلادی


مکان درگذشت :  ( کنونی در 


جانشین :  (سام میرزا پسر صفی میرزا)


کودکی شاه عباس


در کودکی به عباس میرزا معروف بود و والی  بود؛  که مردی خشن و نا نجیب بود؛ همانند دیگر برادر زادگان و برادران فرمان قتل او و پدرش (  ) را صادر کرده بود ولی این امر وقتی که شاه اسماعیل دوم به قتل رسید کان لم یکن باقی ماند.


تاج گذاری شاه عباس در ۱۴ سالگی


نوشتار اصلی: 


سپس وی به یاری  در خراسان تاج گذاری کرد و حکومت خراسان در زمان شهریاری پدرش در دست وی بود تا آنکه  با غلبه بر علیقلی و با مساعدت های خویش؛  را فتح نمود و در آن شهر عباس میرزا در سن ۱۸ سالگی به  نشست و پدر او را خلع نمودند و به زندان روانه ساختند.  همانند بسیاری از شاهان در ابتدای کار ۱۸ نفر از سران قزلباش را به بهانه خونخواهی کشت و پس از آن مرشد فلی خان را نیز به همین سرنوشت دچار ساخت.


صلح موقت با سلطان عثمانی


ترکان  که با استفاده از آشفتگی پس از  به  دست اندازی نمودند و نواحی ؛ ؛ ؛ ؛ بخش هایی از  و حتی  را تحت سیطره خویش در آوردند؛ به مصلحت شاه عباس در آن هنگام؛ ایران شرایط آنها را پذیرفت. سپس  با استفاده از فرصت پیش آمده اوضاع آشفته ایران را سر و سامان داد.


برادران شرلی


در سال ۱۰۰۰ هجری قمری پایتخت را به  منتقل کرد و ولایلت شرقی را نظم و آرامش داد و در سال ۱۰۰۷ هجری قمری در  با مواجه گشت و از وجود آنان برای تجهیز و ایجاد نظم قشون ایران استفاده کرد و نیز توسط آن ها روابط  و  را با داشتن یک وجه مشترک و آن دشمنی با  گسترش داد. در مقابل قزلباش ها گروهی از ترکان به نام   را به وجود آورد و با گسترش ایل آنها؛ سعی به تضعیف  ها نهاد.  را به کمک  گماشت تا توپخانه و اسلحه خانه قدرتمند بسازند.


تا آنکه در سال ۱۰۰۷ به عثمانی تاختند و  و  و  را از آنها ستاندند


اقدامات شاه عباس در جهت آبادانی ایران


اصفهان


دشمنی ایران و عثمانی به نفع اصفهان تمام شد و اصفهان باید بسیار خوش وقت بوده باشد تا شاه عباس سبب خیر در آن شهر که قرن ها مورد توجه نبود؛ شد. ، ، ، بخش هایی از ، چهارباغ ، پل های رود ، کانال کشی آب های  به سمت زاینده رود از آثار نیک اوست. اگرچه نزدیک به نیم هزاره از زمان او گذشته است ولی هنوز اصفهان به بناهای فرهنگی و هنر عصر صفوی می بالد چنانچه که امروزه    گشته است.


مشهد


شاه عباس همانطور که بسیاری از  و مورخین اظهار داشته‌اند فردی وطن پرست بود، برای همین و برای آنکه فرهنگ زیارت را در بین مردم قرار دهد، در سال ۱۰۰۹ پیاده عزم  کرد و به دستور وی فقط ۹۹۹  در آن سال و تعداد بسیار بیشتر در سال های پس از آن احداث گردید. وی  را به طور رسمی «شهر مقدس ایران» قرار داد تا آنکه مردم به زیارت  بروند و از رنج و مشقت های  و سخت گیری های حکام ولایات عثمانی دیگر خبری نباشد.


مازندران


دیگر سرزمین خوش وقت  است؛ زیرا  همیشه به اینکه از طرف مادری  بود افتخار می ورزید؛ مادر او از اهالی  و یا به روایت برخی، از اهالی   بود. بدین سان شاه عباس در سال ۱۰۳۲  (  امروزی ) را به وجود آورد و عمارت های  و بناهای زیبای  را به وجود آورد و شاه که فردی گردشگر بود همیشه به آن جا برای شکار می رفت. در سال ۱۰۳۳ نیز  را احداث کرد و آن را  کرد - تا پیش از آن  (  امروزی )  بود - و برای آن شهر کوشش بسیار نهاد - که بدبختانه آن شهر و  در هجوم روس های وحشی در دوران  در آتش خاکستر شد و باری دیگر مرکز  گشت- شاه عباس از  در  تا  در  شاهراهی ایجاد کرد تا به وسیله آن به رونق سابق بازگردد. همچنین دیواری عظیم در نزدیکی  ایجاد کرد تا بوسیله آن  از هجوم  ها در آرامش بسر برد؛  در سفرنامه خویش از ی در  وصف می‌کند که تا به آن زمان در هیچ کجای دنیا نظیر آن را ندیده بود.


سایر نواحی ایران


وی راه‌ها را ایمن ساخت و همچنین برای تعمیر و احداث راه‌های جدید همت گماشت؛  ها و  را که در  به اسارت گرفت اختیار داد تا آزادانه در  زندگی کنند و همچنین در کنار  زمین به آنها داد و آنها شهر  را ساختند؛ ن (گامرون) را در سال ۱۰۲۳ و  را به سال ۱۰۳۱ از تصرف 


اقدامات فرهنگی شاه عباس


او به  و  و  و  توجه داشت؛ و به  و  علاقه می ورزید. ؛ ؛ ؛ و ... از فاضلان عهد وی بودند. شاه عباس مردی دیندار بود و به ویژه به  سخت ارادت مورزید. گویند نسبت به  و زیر دستان مهربان بود.  هنوز نیز متاثر از آن دوره می‌باشد.


اقدامات او در پیشبرد تجارت با دول اروپایی


شاه عباس با خردمندی رقابتی بین مملکت های اروپایی در  ایجاد کرد تا به وسیله آن دولت دیگر نتواند فرمانروای آنجا گردد و نیز به این وسیله بود که دست ی ها را از  کوتاه کرد؛ نه فقط  را با  راهی  کرد که هیچ نتیجه نداد و  به  پناه برد، بلکه بعد از آن  و سپس  را به نزد  راهی کرد؛ همچنین او برخلاف اجداد خویش فقط با  دشمنی داشت ولی با  و پیروان سایر ادیان با گرمی برخورد می کرد و آنها را در انتخاب  آزاد می گذاشت و اگرچه بسیاری در زمان او  آوردند دلیل بر آن نیست که با زور به این کار مبادرت می ورزید.




صَفَویان از دودمان‌های ایرانی بودند که بین سالهای ۸۸۰ تا ۱۱۱۱ خورشیدی، بر ایران و بخشی از سرزمین‌های مجاور آن فرمانروایی کردند.


شیخ صفی‌الدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرین‌کلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفی‌الدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. تاتی یکی از زبان‌های ایرانی و زبان بومی آذربایجان بوده‌است.


دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل اول با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس شد. این پیروان که عمدتا از ایلهای ترک آناتولی بودند ,و بعداً به قزلباش‌ها ملقب شدند بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آق‌قویونلو‌ها و قراقویونلو‌ها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزون‌حسن آق قویونلو تحت آموزش بزرگان قزلباش پرورش یافت و رهبر دینی آنان بشمار می‌آمد.


ارزش تاریخی دوره صفوی


رسیدن ایرانیان به مرزهای طبیعی خود، و در بعضی مواقع به ویژه در عهد پادشاهی شاه عباس بزرگ و نادر شاه به مرز دوران ساسانیان به ایران شکوه و جلال پیشین را باز داد. برای اروپا که جداً در معرض خطر دولت عثمانی بود، بسیار گرانبها و ارزشمند محسوب می‏شد، به نحوی که مآل اندیشان قوم در آن دیار، دولت صفوی را مایه نجات خویش و نعمتی برای خود می‏پنداشتند و به همین سبب با پیامهای دلگرم کننده خود، پادشاهان ایران را به ادامه نبرد و ستیز با عثمانی تشویق می‏کردند. بعد از عقب نشینی سلطان سلیمان قانونی از آذربایجان و تحمل تلفات سنگین سپاه عثمانی از سرما و برف و فقدان آذوقه، فرستاده ونیز در دربار عثمانی به پادشاه خود نوشت: تا آنجا که عقل سلیم گواهی می‏دهد این امر جز مشیت باری تعالی چیز دیگری نیست زیرا می‏خواهد که جهان مسیحیت را از ورطه اضمحلال نهایی رهایی بخشد .


برخی می‌پندارند تشکیل دولت صفوی زیانی بزرگ برای جهان اسلام بود، بدین معنی که با رسمی کردن تشیع، و ضعیف ساختن تسنن، یکپارچگی مذهبی سرزمین‌های اسلامی را که تا آن دوران باقی مانده بود، از میان برد و آن محیط پهناور و یگانه جغرافیایی را از میان قطع کرد و به خطر انداخت. لازم به ذکر است، پیش از این در قرن های چهارم تا ششم هجری دولت اسماعیلی فاطمیان در مصر خلافتی در مقابل خلافت عباسی تأسیس کرده بود و تا زمانی که هر دو دولت قدرتمند بودند، هیچ مشکلی در مقابله با صلیبیان نداشتند. بنا بر این قطعا این نخستین بار نبود، که یک حکومت رسمی شیعی تأسیس می‌شد. ثانیاً قدرت دولت عثمانی و توسعه پیاپی آن بدون پشتوانه فرهنگی و اجتماعی لازم صورت می‌گرفت. به طوری که علی رغم چند قرن سلطه بر یونان، بالکان و چند کشور دیگر اروپایی تنها عده کمی از مردم آن نواحی مسلمان شدند و هر چند این مطلب درست است که عثمانی بر اثر مناقشه‏های ممتد با صفویان همواره از مرزهای شرقی خود بیمناک بود و ناگزیر بخشی بزرگ از نیروی نظامی خویش را در آن جانب صرف می‏کرد و از پیشرفت و تمرکز نیرو در جبهه‏های اروپا باز می‏ماند، اما شکستهای بزرگ عثمانی در اروپا بعد از محاصره وین در سال ۱۶۸۳ میلادی و همزمان با افول و اضمحلال دولت صفوی رخ می‌دهد. در واقع عامل اصلی شکست عثمانیان نه پیدایش دو حکومت شیعه و سنی، بلکه برتری ادوات نظامی اروپاییان در قرن هجدهم و ضعف ساختارها و بنیه‌های اقتصادی و اجتماعی عثمانی نسبت به جوامع اروپاست.


دولت صفوی بنیادگذار دولتی واحد با مذهبی واحد


از نظر تاریخ ایران معاصر، دولت صفوی دارای دو ارزش اساسی و حیاتی است: نخست ایجاد ملتی واحد با مسئولیتی واحد در برابر مهاجمان و دشمنان، و نیز در مقابل گردن‌کشان و عاصیان بر حکومت مرکزی؛ دوم ایجاد ملتی دارای مذهبی خاص که بدان شناخته شده و به خاطر دفاع از همان مذهب، دشواری های بزرگ را در برابر هجومهای دو دولت نیرومند شرقی و غربی تحمل نموده‌است. در این مورد، مذهب رسمی شیعه دوازده امامی، همان کاری را انجام داد که اکنون ایدئولوژیهای سیاسی در تشکیل حکومتها می‏کنند.


به هر حال با تشکیل دولت صفوی، گذشته دیربازی از گسیختگی پیوندهای ملی ایرانیان به دست فراموشی سپرده شد و بار دیگر  از ملت ایران ملتی قائم بالذات، متحد، توانا و واجب الاحترام ساخت و ثغور آن را در ایام سلطنت شاه عباس اول به حدود امپراتوری ساسانیان رسانید.


رشته اصلی و اساسی این پیوند ملی، مذهب تشیع بود، و گرنه با وضعی که در آن ایام پیش آمده بود، هیچ عامل دیگری نمی‏توانست چنین تأثیری در بازگرداندن آن پیوند و همبستگی داشته باشد، چنانکه اهل سنت ایران که در عهد شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب زیر فشارهای سختی بودند، بقای دولت عثمانی و ضمیمه شدن ایران را به خاک آن دولت آرزو می‏کردند. دسته‏هایی از کردان سنی مذهب که تمایلی به اطاعت از یک پادشاه شیعی مذهب نداشتند، بی هیچ گونه مقاومتی و مخالفتی در قلمرو عثمانی باقی ماندند؛ و دست به دست گشتن برخی از نواحی کرد نشین میان دو دولت عثمانی و صفوی تأثیری در مذهب آنها نداشت.


باید دانست که چنین اندیشه‏ای اصلاً در دوران اسلامی امری تازه و بدیع نبود، چه پس از استقرار قطعی فرهنگ اسلامی در میان ایرانیان و سستی پذیرفتن سیاست ملی و نژادی که در سده‏های سوم و چهارم و نیمی از سده پنجم هجری صورت گرفت، سلطنت هر مسلمان اهل سنت از هر نژاد خواه ایرانی یا اَنیرانی، بی هیچ گونه مخالفت بنیادی پذیرفته می‏شد، مگر از جانب قدرت جویان رقیب، و سرّ موفقیت غلامان و قبایل گوناگون تُرک نژاد در حکومت چند صد ساله بر ایران نیز همین بود.



پادشاهان صفوی


شاه اسماعیل


شاه طهماسب اول


شاه اسماعیل دوم


سلطان محمد خدابنده


شاه عباس اول


شاه صفی


شاه عباس دوم


شاه صفی دوم


شاه سلیمان


شاه سلطان حسین


شاه طهماسب دوم


شاه عباس سوم


شاه اسماعیل سوم


شاه اسماعیل اول


تبار اسماعیل به  می‌‌رسد و فرزند  است و مادرش مارتا دختر سلطان  و کوراکاترینا شاهزاده یونانی  بود.


کودکی


اسماعیل در 866 ه.ش. در اردبیل دیده به جهان گشود. پدرش شیخ حیدر به همراه مریدان خود -که به دلیل بر سر داشتن کلاه قرمز رنگ قزلباش (سرخ سر) خوانده می‌شدند- به عنوان جهاد با مسیحیان چرکس به نواحی  رفتند. توسعه‌طلبی حیدر باعث شد که با


اسماعیل به همراه مادر ودو برادرش در  فارس به مدت چهار سال و نیم زندانی شدند. در این دوره سلطان یعقوب آق قویونلو مرد و بین فرزندانش رستم وبایسنقر جنگ درگرفت و رستم برای مقابله با بایسنقر، سلطان علی برادر بزرگ اسماعیل و خانواده‌اش را آزاد کرد، تا بتواند از پشتیبانی قزلباشان خانقاه اردبیل برخوردار شود. سلطان علی با شکوه فراوان وارد  شد و با سپاهی از صوفیان بایسنقر را شکست داد. رستم از قدرت سلطان علی به وحشت افتاد و وی را در میانه راه تبریز و اردبیل به قتل رساند. سلطان علی برادر هفت ساله‌اش اسماعیل را به یاران صمیمی و وفادارش سپرد.


اسماعیل مدتی در پنهانی در  زیست و سپس برای امنیت بیشتر به  رفت و نزد امیر آنجا کارکیا میرزا پناه گرفت. کارکیا میرزا على، فرمانرواى محلى لاهیجان و دیلمان، که شیعه و سید و دوستدار خاندان صفوى بود در تربیت اسماعیل خردسال اهتمام کرد. اسماعیل تا 905 ه.ق. با مراقبت‌هاى شمس الدین لاهیجى که از فضلاى آن دیار بود؛ فارسى، عربى، قرآن و مبانى و اصول شیعه امامیه را فرا گرفت. «احسن التواریخ، ص 9؛ جهانگشاى خاقان، صص 64 - 67» همچنین در این مدت، زیر نظر هفت تن از بزرگان صوفى لاهیجان فنون رزم آموخت.


بدین ترتیب اسماعیل از یک سو تحت تاثیر فرهنگ صوفیانه خانقاه شیخ صفی بود و از سوی دیگر احتمالا در گیلان با برخی آموزه‌های ایران باستان و تشیع امامی آشنا شده و این مجموعه این آموزه ها او را برای بدل شدن به یک حاکم مقتدر، فرمانده نظامی و پیشوای مذهبی آماده ساخته است.



از قیام تا پادشاهی


تصرف آذربایجان


اسماعیل سیزده ساله مدتی در اردبیل اقامت کرد و گروه کثیری از صوفیان قزلباش به ام پیوستند. او مانند پدرانش  و  به قصد جنگ با مسیحیان  و در واقع برا ی انتقام گرفتن از «الوند بیک آق قویونلو» و شروان شاه اقدام به تدارک سپاه کرد.


اسماعیل برای گردآوری سپاه بیشتر به (  و  لشکر کشید. در جنگى که نزدیک قلعه گلستان روى داد، فرخ یسار با وجود بیست هزار جنگاور مغلوب و کشته شد (جهانگشاى خاقان، صص 119 و 113). اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و سردار خردسال به جاى آنکه وقت خود را براى محاصره و تسخیر قلعه گلستان ضایع کند، از حوالى شروان عزیمت کرد و راه  را پیش گرفت. در نزدیک نخجوان الوند بیگ آق قویونلو را مغلوب کرد( 907 ق / 1502 م) و خود پیروزمندانه وارد  شد و سلطنت خود را با اعلام و اظهار سلطنت شیعه که به هر حال با آیین اکثریت اهل شهر مغایر بود، اعلام داشت .


وی در حالی که چهارده سال بیشتر نداشت به کمک مریدانی که سخت به او معتقد بودند در سال هشتصد و هشتاد ه.ش شاه  شد و سلسله خویش را به نام جدش صفی الدین "صفویه" نامید که در  به دو دلیل اهمیت بسیار دارد: یکی این که این سلسله اولین سلسله کاملا مستقل ایرانی بعد از  (در سال ۳۲ ه.ق) بوده است یعنی پس از هشتصد سال، دوم اینکه مذهب  در ایران توسط شاه اسماعیل مذهب رسمی اعلام شد و در واقع جانشین  گشت.


اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی


شاه اسماعیل در اولین اقدام خود مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی دولت و مملکت صفوی اعلام نمود.


ایجاد وحدت ملی


پس از سقوط ایلخانان مغول و به مدت حدود دو قرن در ایران از  تا  وضعیت  حاکم بود. «روملو» در خصوص سال 880ه.ش./907 ه.ق. مجموعه‌ای از حکام محلی را نام می برد، که مهمترین آنها عبارت بودند از:  آخرین شاه در ، بدیع الزمان میرزا در بلخ، سلطان مراد در ، حسین کیای چلاوی در ، مرادبیک بایندر در  و شاه اسماعیل در آذربایجان.


شاه اسماعیل با برخورداری از نیروی جان بر کف غزلباش عزم نمود، که ایران را متحد سازد. ابتدا سلطان مراد حاکم عراق عجم -که پسر سلطان یعقوب آق قویونلو بود- را در نواحی مابین  و  شکست داد و سلطان مراد به شیراز گریخت. شاه اسماعیل او را تعقیب نمود و او از ترس به بغداد گریخت و شاه اسماعیل بدون جنگ  را تصرف نمود و از آنجا به  رفت. سپس بر حسین کیای چلاوی حاکم  و پس از جنگی سخت غلبه کرد. و نهایتا  و  را که در اختیار محمدکره بود، تصرف کرد و از شهری به شهری رفت و حکام محلی را برانداخت و یا تابع خود نمود. آنگاه در سال 887 ه.ش. (914ه.ق.) عازم  شد و  و  را نیز فتح نمود. بدین ترتیب او در مدت هفت سال تمام  به جز برخی نواحی نظیر  و  را تصرف نمود و حکومتی واحد و مستقل را در آن برقرار ساخت و به عنوان پادشاه ایران تاجگذاری نمود.


کشورداری


شیوه کشور دارى شاه اسماعیل و ترویج مذهب شیعه احتمالا مانع تجزیه ایران آشوب زده میان دو قدرت بزرگ عثمانى و ازبک شد. وى براى تعدیل سیاستهاى افراطى سران قزلباش، صوفیان و مریدان حیدرى، علماى ایرانى و نیز جبل عامل، کوفه و بحرین را به تدوین کتابهاى فقهى در زمینه شیعه جعفرى دعوت کرد . محقق کرکى که در نشر فقه و اصول مذهب جعفرى شخصیت مهمى‏محسوب مى‏شد، از جمله آنان بود. از جمله اقدامات شاه صفوى براى تجلیل از امامان شیعه ضرب سکه با نام ائمه اثنى عشرى  قرار دادن نام 12 امام معصوم به عنوان سجع مهر شاهى ؛ تعمیر و توسعه آرامگاه امامان در شهرهاى عراق و مشهد و نیز ایجاد ساختمان مقبره براى امام زاده‏ها در شهرهاى ایران  و طرح آب رسانى از فرات به نجف بود.


شاه اسماعیل کلیه وظایف ادارى و کشورى را به ایرانیانى سپرد، که در اعتقادشان به تشیع جاى شک و شبهه نبود و بسیارى از آنان پیشینه طولانى در کارهاى دیوانى داشتند. نامدارترین رجال او عبارت بودند از: امیر زکریا تبریزى، محمود خان دیلمى، قاضى شمس الدین لاهیجانى، امیر نجم رشتى، امیر نجم ثانى، میر سید شریف شیرازى و شمس الدین اصفهانى« لب التواریخ، صص 394 - 407».


شاه اسماعیل به رسوم و آیینهاى مذهبى و ملى بسیار علاقه نشان مى‏داد و به ایجاد آبادانى و بناهاى یادبود اهتمام داشت. مهمترین آثارى که از دوران وى به یادگار مانده، عبارتند از 4 بازار دور میدان قدیم اصفهان؛ مدرسه ‏هارونیه و بقعه امام زاده هارون در اصفهان. وى بناهاى یادبودى هم در  فارس و شیراز و آبادانى و ساختمانهاى متعددى در  و تبریز بنیاد کرد.


جنگ با دشمنان خارجی


شاه اسماعیل که به سختی با مذهب  دشمنی میکرد  را به پایتختی برگزید و در همان سال تاجگذاری به جنگ قوم  رفت (این قوم در شمال شرق ایران در  فعلی ساکن بوده و هرگاه که فرصتی به دست می‌‌آورند به خاک ایران تجاوز میکردند). در این جنگ که در حوالی  رخ داد ۱۷۰۰۰ ایرانی توانستند ۲۸۰۰۰سپاهی ازبک را درهم کوفته و فرمانروای آنان به نام محمد شیبانی که قصد فرار داشت را دستگیر و مقتول سازند که شاه ایران نیز از کاسه سر او جام شراب ساخت!


اما در همین هنگام با یورش  ها مواجه شد. خلیفه عثمانی به نام  که شیعیان را  میدانست و خود را نیز خلیفه تمامی مسلمانان جهان می‌‌خواند به قصد اشغال کامل ایران به این کشور لشکرکشی کرد. شاه اسماعیل به قصد دفع حمله عثمانیان به غرب لشکر کشید و در  (۸۹۳ ه.ش) آنچنان دلیرانه جنگید که علی رغم شکست خوردن، نبرد او در زمره نبردهای بزرگ تاریخ و از افتخارات ایرانیان محسوب می‌شود. در این جنگ ۲۹۰۰۰ سرباز ایرانی که تنها از سلاحهای سرد مانند شمشیر و نیزه استفاده میکردند در برابر سپاه دویست هزار نفری عثمانی که مجهز به توپ و تفنگ بود به سختی ایستادگی کرده و کشتار زیادی از دشمن به عمل آوردند و از ایشان تنها ۲۰۰۰ نفر زنده ماندند اما حتی یک نفر اسیر هم ندادند. ترکان عثمانی در این جنگ قسمت بزرگی از آذربایجان را به اشغال خود در آورند که تا زمان شاه عباس کبیر ادامه داشت. (البته پس از شاه اسماعیل نیز آنان هرگاه که فرصتی بدست می‌‌آوردند به ایران حمله میکردند و اختلافات مرزی و مذهبی دو کشور تا زمان سقوط امپراطوری عثمانی در  طول کشید.)


شاه اسماعیل توانست در مدتی کوتاه با تدابیر جنگی و نیز با خشونت هایی که به کار میبرد ایران را متحد کرده و در برابر هجوم دشمنان داخلی و خارجی بخصوص ازبکان و عثمانی ها که از شرق و غرب به ایران حمله میکردند به خوبی مقاومت کند.


سروده‌های شاه اسماعیل


وی مردی بسیار زیبا و خوش اندام بود، اشعار صوفیانه به  میگفت که تا به امروز نیز این اشعار باقیمانده است. مانند شعر زیر که وی آن را قبل از جنگ برای سلطان عثمانی فرستاد و سلطان نیز پس از خاتمه جنگ شعری به فارسی گفت و به عنوان پاسخ به شاه ایران داد. ترجمه فارسی شعر شاه اسماعیل از این قرار است:


من به مرشد خویش به چشم جوهر و ذات وجود می‌‌نگرم،


و خویشتن را در راه او قربانی میکنم،


من دیروز به دنیا آمده ام و امروز خواهم مرد،


بیا، اگر تو میخواهی بمیری، این پهنگاه مرگ است...


مرگ شاه اسماعیل


سلطان سلیمان اول که در فتح تبریز موفق شده بود که همسر محبوب شاه اسماعیل را به اسارت در آورد پس از خروج از ایران وی را گروگان گرفت و برای آزادی وی از شاه امتیازات کلانی خواست. اما اسماعیل آن خواسته‌ها را نپذیرفته و آنچنان که گفته شده از دوری همسر خویش در سن سی و پنج سالگی دق کرد و درگذشت.


شاه عباس بزرگ


شاه عباس بزرگ یا شاه عباس اولنامدارترین شهریار دوران  و حتی  فرزند  و پنجمین شاه از  بر  به مدت بیش از ۴۲ سال با اقتدار آمیخته با استبداد شهریاری نمود.


زاده : ۱ رمضان  هجری قمری؛ برابر با  میلادی


زادگاه : 


تاج گذاری :  هجری قمری


مکان تاج گذاری : شهر هرات در ایالت  (اکنون در 


درگذشت : ۲۴  سال  هجری قمری؛ برابر با  میلادی


مکان درگذشت :  ( کنونی در 


جانشین :  (سام میرزا پسر صفی میرزا)


کودکی شاه عباس


در کودکی به عباس میرزا معروف بود و والی  بود؛  که مردی خشن و نا نجیب بود؛ همانند دیگر برادر زادگان و برادران فرمان قتل او و پدرش (  ) را صادر کرده بود ولی این امر وقتی که شاه اسماعیل دوم به قتل رسید کان لم یکن باقی ماند.


تاج گذاری شاه عباس در ۱۴ سالگی


نوشتار اصلی: 


سپس وی به یاری  در خراسان تاج گذاری کرد و حکومت خراسان در زمان شهریاری پدرش در دست وی بود تا آنکه  با غلبه بر علیقلی و با مساعدت های خویش؛  را فتح نمود و در آن شهر عباس میرزا در سن ۱۸ سالگی به  نشست و پدر او را خلع نمودند و به زندان روانه ساختند.  همانند بسیاری از شاهان در ابتدای کار ۱۸ نفر از سران قزلباش را به بهانه خونخواهی کشت و پس از آن مرشد فلی خان را نیز به همین سرنوشت دچار ساخت.


صلح موقت با سلطان عثمانی


ترکان  که با استفاده از آشفتگی پس از  به  دست اندازی نمودند و نواحی ؛ ؛ ؛ ؛ بخش هایی از  و حتی  را تحت سیطره خویش در آوردند؛ به مصلحت شاه عباس در آن هنگام؛ ایران شرایط آنها را پذیرفت. سپس  با استفاده از فرصت پیش آمده اوضاع آشفته ایران را سر و سامان داد.


برادران شرلی


در سال ۱۰۰۰ هجری قمری پایتخت را به  منتقل کرد و ولایلت شرقی را نظم و آرامش داد و در سال ۱۰۰۷ هجری قمری در  با مواجه گشت و از وجود آنان برای تجهیز و ایجاد نظم قشون ایران استفاده کرد و نیز توسط آن ها روابط  و  را با داشتن یک وجه مشترک و آن دشمنی با  گسترش داد. در مقابل قزلباش ها گروهی از ترکان به نام   را به وجود آورد و با گسترش ایل آنها؛ سعی به تضعیف  ها نهاد.  را به کمک  گماشت تا توپخانه و اسلحه خانه قدرتمند بسازند.


تا آنکه در سال ۱۰۰۷ به عثمانی تاختند و  و  و  را از آنها ستاندند


اقدامات شاه عباس در جهت آبادانی ایران


اصفهان


دشمنی ایران و عثمانی به نفع اصفهان تمام شد و اصفهان باید بسیار خوش وقت بوده باشد تا شاه عباس سبب خیر در آن شهر که قرن ها مورد توجه نبود؛ شد. ، ، ، بخش هایی از ، چهارباغ ، پل های رود ، کانال کشی آب های  به سمت زاینده رود از آثار نیک اوست. اگرچه نزدیک به نیم هزاره از زمان او گذشته است ولی هنوز اصفهان به بناهای فرهنگی و هنر عصر صفوی می بالد چنانچه که امروزه    گشته است.


مشهد


شاه عباس همانطور که بسیاری از  و مورخین اظهار داشته‌اند فردی وطن پرست بود، برای همین و برای آنکه فرهنگ زیارت را در بین مردم قرار دهد، در سال ۱۰۰۹ پیاده عزم  کرد و به دستور وی فقط ۹۹۹  در آن سال و تعداد بسیار بیشتر در سال های پس از آن احداث گردید. وی  را به طور رسمی «شهر مقدس ایران» قرار داد تا آنکه مردم به زیارت  بروند و از رنج و مشقت های  و سخت گیری های حکام ولایات عثمانی دیگر خبری نباشد.


مازندران


دیگر سرزمین خوش وقت  است؛ زیرا  همیشه به اینکه از طرف مادری  بود افتخار می ورزید؛ مادر او از اهالی  و یا به روایت برخی، از اهالی   بود. بدین سان شاه عباس در سال ۱۰۳۲  (  امروزی ) را به وجود آورد و عمارت های  و بناهای زیبای  را به وجود آورد و شاه که فردی گردشگر بود همیشه به آن جا برای شکار می رفت. در سال ۱۰۳۳ نیز  را احداث کرد و آن را  کرد - تا پیش از آن  (  امروزی )  بود - و برای آن شهر کوشش بسیار نهاد - که بدبختانه آن شهر و  در هجوم روس های وحشی در دوران  در آتش خاکستر شد و باری دیگر مرکز  گشت- شاه عباس از  در  تا  در  شاهراهی ایجاد کرد تا به وسیله آن به رونق سابق بازگردد. همچنین دیواری عظیم در نزدیکی  ایجاد کرد تا بوسیله آن  از هجوم  ها در آرامش بسر برد؛  در سفرنامه خویش از ی در  وصف می‌کند که تا به آن زمان در هیچ کجای دنیا نظیر آن را ندیده بود.


سایر نواحی ایران


وی راه‌ها را ایمن ساخت و همچنین برای تعمیر و احداث راه‌های جدید همت گماشت؛  ها و  را که در  به اسارت گرفت اختیار داد تا آزادانه در  زندگی کنند و همچنین در کنار  زمین به آنها داد و آنها شهر  را ساختند؛ ن (گامرون) را در سال ۱۰۲۳ و  را به سال ۱۰۳۱ از تصرف 


اقدامات فرهنگی شاه عباس


او به  و  و  و  توجه داشت؛ و به  و  علاقه می ورزید. ؛ ؛ ؛ و ... از فاضلان عهد وی بودند. شاه عباس مردی دیندار بود و به ویژه به  سخت ارادت مورزید. گویند نسبت به  و زیر دستان مهربان بود.  هنوز نیز متاثر از آن دوره می‌باشد.


اقدامات او در پیشبرد تجارت با دول اروپایی


شاه عباس با خردمندی رقابتی بین مملکت های اروپایی در  ایجاد کرد تا به وسیله آن دولت دیگر نتواند فرمانروای آنجا گردد و نیز به این وسیله بود که دست ی ها را از  کوتاه کرد؛ نه فقط  را با  راهی  کرد که هیچ نتیجه نداد و  به  پناه برد، بلکه بعد از آن  و سپس  را به نزد  راهی کرد؛ همچنین او برخلاف اجداد خویش فقط با  دشمنی داشت ولی با  و پیروان سایر ادیان با گرمی برخورد می کرد و آنها را در انتخاب  آزاد می گذاشت و اگرچه بسیاری در زمان او  آوردند دلیل بر آن نیست که با زور به این کار مبادرت می ورزید.





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد