تاریخ ایران , ادبیات ، سیاست ، جامعه و فرهنگ
تاریخ ایران , ادبیات ، سیاست ، جامعه و فرهنگ

تاریخ ایران , ادبیات ، سیاست ، جامعه و فرهنگ

فلات ایران قبل از آریایی ها


فلات ایران مربعی است در فشار دو فرورفتگی خلیج فارس در جنوب و دریای کاسپین در شمال. و
همچون پلی است ارتباطی میان شرق و غرب. این موقعیت جغرافیایی، دلیل اهمیت ایران در هزارههای تاریخ
بشر را توجیه میکند.
دو ضلع از چهار ضلع این مربع را کوهها دربر گرفتهاند. میان این کوهها سرزمینهایی پرآب بوده و
دریایی وجود داشته است که سپس به برهوت تبدیل شده است. در غرب، کوههای زاگرس از شمال غربی به
سمت جنوب شرقی به درازای بیش از هزار کیلومتر و پهنایی با میانگین دویست کیلومتر امتداد دارند و
بلندی زمین آن هزار تا هزار و هفتصد متر بوده و در چین خوردگیهای متعدد و موازی خود، جلگههایی به
پهنای پنجاه تا صد کیلومتر را پنهان کردهاند.

در میانه زاگرس، انحنایی وجود دارد به سمت غرب که تا جلگه میانرودان 1 پیش رفته است. این همان
نقطهای است که دجله در بستر خود بیش از هر جای دیگر به فرات نزدیک میشود.
در شمال فلات ایران رشته کوه البرز وجود دارد. رشته کوهی بلند و کم پهنا که نواحی سرسبز ساحلی را
از نواحی بیابانی مرکزی جدا میکند. پایانه غربی البرز به آذربایجان میرسد. و مرکز آن دریاچه ارومیه
میباشد. آذربایجان منطقهای است که به آسانی میتوان در آن نفوذ کرد. در درازای تاریخ بیننده ورود و
استقرار مادها، پارسیان، مغولها و ترکها در دشتهای آنجا بودهایم. در این دروازه ورودی ایران بود که
امپراتوری ایران سدهها به حراست و نگهبانی آن پرداخته و راه را بر روی ترکتازیهای بیشماری که از
سمت قفقاز و استپهای جنوب روسیه وارد میشد، بست. و استحکاماتی در آن پدید آورد که بقایای آن
هنوز پابرجاست. رشته کوه البرز در شرق به کوههای خراسان متصل میشود. کوههای نه چندان بلند، با
گذرگاههای کاملا عبورپذیر و درههایی حاصلخیز. این انبار آذوقه ایران با آن موقعیت جغرافیایی، دومین
شکاف نفوذ به فلات را تشکیل میدهد. از این دروازه طبیعی بود که سیل مهاجران آریایی به فلات سرازیر
شدند. در دشت گرگان شاهان هخامنشی و ساسانی برای پدافند از مرز و بوم خویش، دیواری از خشت به
درازای چندین کیلومتر ساختند که بقایای آن هنوز به چشم میخورد. خراسان درست مانند آذربایجان آماج
حملات غارتگرانه و ویران کننده ترکها بوده است.
در جنوب ایران خلیج فارس و دریای مکران 2 وجود دارند. و در شرق بیننده مناطق کویری و خشک
هستیم که به جلگه سند و کوههای افغانستان ختم میشوند. بخش مرکزی فلات را یک فرورفتگی کویری
گسترده پوشانده است که بیگمان خشکترین ناحیه جهان است و به دو بخش دشت کویر و کویر لوت
بخشبندی میشود. دشت کویر پوشیده از گل و لای و نمک است و در آن هیچ اثری از زندگی دیده نمیشود
و هیچ گیاهی نمیروید. ولی هرجا نمک غلظت کمتری داشته باشد، زندگی امکان پذیر است. لوت منطقهای
است کاملا خشک و کاوشگرانی که جرات عبور از این برهوت را به خود دادهاند، باور دارند که بیابانهای
آسیای میانه در همسنجی با دشت لوت، نواحی آباد و حاصلخیزی به شمار میآیند. بنابراین به شکل طبیعی
زندگی در این فلات نمیتواند جز در دامنه سلسله کوههای بزرگ توسعه یابد.
از این روست که جمعیت فلات ایران در همه تاریخ هرگز خیلی زیاد نگشته است. و با اینکه همواره
زندگی در آن جریان داشته و تمدنهای بزرگی از آن برخواستهاند و مردمان آن از همه نظر توان رقابت با
سرزمینهای همسایه را داشتهاند، ولی شهرهای آن به هیچ روی شایسته همسنجی با شهرهای میانرودان و مصر
نبودهاند. این را باید فقط به حساب شرایط جغرافیایی فلات ایران گذاشت که ویژگیهای مثبت بسیار زیادی
دارد ولی ویژگی منفی آن نبود حتا یک رودخانه پرآب است که در جهان باستان برای برپایی تمدن کاملا
بایسته بود. و این در شرایطی است که مردم هندوستان و بسیاری دیگر از مردم جهان علیرغم داشتن
جلگههای پرآب و رودخانههای خروشان خیلی دیر شهرنشینی را آغاز کردند. با این همه همین فقر طبیعی
باعث شده است تا تمدن فلات ایران، اگرچه دیر ولی قدرتمندتر، شکوهمندتر و مداومتر از تمدنهای دیگر
باشد.


جلگه پرآب خوزستان از این جهت یک استثناء است. خوزستان یا سوزیان از دیدگاه جغرافیایی ادامه
جلگه میانرودان است و جزو فلات ایران نیست. این
سرزمین درست مانند کرانههای جنوبی دریای کاسپین 1
دارای ویژگیهایی وارون ویژگیهای فلات ایران
است. خوزستان به دلیل بهره گیری از نعمتهای
طبیعی، واجد یک تمدن کهن شهری است.
« تکهای از بهشت » جلگهی شمالی ایران، که به
نامور است، جزیرهای محصور میان کوههای بلند البرز
و دریای کاسپین است و دسترسی به آن بسیار سخت و
دشوار بوده و هست. این سرزمین همواره بسیار
پرجمعیت و ثروتمند بوده و در آن غذای یک سوم
مردم ایران تامین میشود. نکته بسیار شگفت اینجاست
که این دو جلگه بیرونی یعنی خوزستان و شمال ایران، در شکلگیری و گسترش تمدن ایران نقشی درجه دوم
داشتهاند.
______________________________
مدتی است که مردم ایران به اشتباه این دریا را خزر مینامند. این درحالی است که خزر نام قومی وحشی و .Caspian 2
ناآریایی بود که مدتی در سواحل این دریا میزیستند. چه بهتر که از نام بین المللی این دریاچه یعنی کاسپین بهره ببریم.
در ادامه بیشتر با این نام آشنا خواهیم شد.

مردمان فلات ایران از دیرباز با شکل دهی نوعی آبیاری مصنوعی به این سرزمین برکت بخشیدهاند.
ایران، این سرزمین مساعد دامپروری، در دل خاک خویش ثروتهای انبوه و متنوعی را پنهان کرده است.
در هزاره سوم پیش از میلاد، معادن آن، سنگ مرمر و دیگر سنگهای ساختمانی مورد نیاز سومریان را تامین
میکرد. سومریان علاوه بر آن برای عملیات ساختمانی، سخت نیازمند چوبهای جنگلی ایران بودند.
جنگلهایی که امروزه به کوههایی عریان تبدیل شدهاند. از معادن عقیق سرخ، فیروزه و سنگ لاجورد نیز در
آنزمان بهرهبرداری میشد. آهن و مس و سرب ایران نیز چشم طمع آشوریها را خیره میکرد. دو فرورفتگی
زاگرس هم حاوی سفرههایی از نفت است که از زمان هرودوت مادهای کاملا شناخته شده بود.
ایران با ظاهر فقیرانهای که از نظر منابع آبی دارد، کشوری ثروتمند از دید ذخایر زیر زمینی است.
سرزمینی محدود از همه سو به کوهها که با این همه راه ورودش به جلگه میانرودان و همچنین به هند و
آسیای میانه و دریای جنوب باز است. ایران در مسیر قدیمیترین جاده تجارتی جهان یعنی جاده ابریشم
میباشد که در عین حال راه تجاوزات و تهاجمها هم بوده است. این سرزمین همواره دورههای فراز و فرود را
به خود دیده است. ولی مایه سربلندی و افتخار آن است که با وجود همه این تهاجمات و پراکندگیها،
مردمانش تمدنی را پدید آوردند که مبانی و اصول اخلاقی آن در میان بسیاری از دیگر اقوام رسوخ کرد و
تحولات دینی و هنری آن بسیاری از تمدنهای بیگانه را زیر تاثیر خود قرار داد.

منبع: مجموعه تاریخ تحلیلی - انتقادی ایران / بهرام روشن ضمیر
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد